حرف میزنه.. گله میکنه.. بی قراری میکنه از تموم ناملایمتيها و دوري ِ همراه ِ زندگیش و من تنها گوش میدم...گاهی نظر میدم اما قضاوت نمیکنم...دعوتش میکنم به صبوری...به گذشت و به گذر زمان...و باز هم  صبوری...

با هر سخنش کلافه میشم و این دلم بی قرار!

 

 

ترش نوشت:دلگيرم از اين همه ناملايمتي آدما!